• وبلاگ : هزاردستان
  • يادداشت : دست كارگردان 300درد نكند!!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام. واقعاً به نکته‌اي جالبي اشاره کرديد. متاسفانه وضيعيت بگونه‌اي است تا بلائي سرمان نيايد بفکر چاره نمي‌افتيم. مثل همين سيل و زلزله و غيره تا زماني فاجعه‌اي رخ نداده توجه نميشود و پپيشگيري از آسيبها نميشود و وقتي روي ميدهد آنگاه سر و صدا و واويلا سر ميدهيم تازه آنهم بعد چند وقت يادمان ميرود وبدست فراموشي ميسپاريم. ايمدوارم اينبار چنين نکنيم.

    شما نيز بوبلاگ منم سر زده و نظرتان درباره مطالبش بدهيد.

    + ايروني 

    سلام

    با خوندن اين متن و همچنين معرفي خودتون احساس مي كنم تفكرات مشتركي را با شما داشته باشم اگه مايل باشيد دوست دارم بيشتر با هم آشنا بشيم موفق باشيد%

    باسلام

    از آشنايي با شما خوشحال شدم.

    سلام

    متن هاتون همه زيبا وخواندني اند .

    از آشنايي با شما خوشحالم . منتظرتون مي مونم

    ايرانيان و ايران دوستان عزيز،
    متاسفانه از تاريخ ٩ مارس نمايش فيلمي موهون ساخته ي کمپاني برادران وارنر در سراسر جهان آغاز شده است؛ فيلمي که تخريب چهره ي تاريخ باستاني و پرشکوه ما را نشانه گرفته است. براي مبارزه با اين فيلم و تاثيرات مخرب آن در اذهان عمومي جهان نسبت به ايران و ايرانيان اقدام به راه اندازي فرومي چند زبانه نموده ايم تا همگان بتوانند با ثبت اسامي و نظرات خود در آن در عين ابراز مخالفت با نمايش اين فيلم، به روشنگري در مورد فرهنگ غني باستاني ايران بپردازند. از ايرانيان و ايران دوستاني که به زبانهاي ديگر تسلط دارند، خواهشمنديم مطالب خود را به آن زبانها نيز ارسال دارند تا مردم در سراسر جهان نسبت به محتواي ساختگي و پوچ اين فيلم آگاهي يابند. ازتمامي کساني که وبلاگ يا سايت اينترنتي دارند تقاضا ميشود با قراردادن پيوندي به اين فروم از روي سايت خود، از اين حرکت حمايت کنند.

    آدرس فروم:
    http://www.motarjemin.com/default.htm

    مشاهده نظرات و اسامي:
    http://www.motarjemin.com/forum/index.htm

    فرم ثبت نظرات:
    http://www.motarjemin.com/en/quote.htm

    سلام

    ممنون كه اومدي ونظر دادي منتظر دوستان فهيمي مثل شما هستم . موفق باشيد

    از اين جهت بله ما را به فكر وا مي دارد و.. ولي خدا نابودشان كند كه اين اتهامات را براي تخريب چهره ايراني درست مي كنند.البته ما هم نبايد بهانه به دست دشمن دهيم .نمونه آن همين كار بي فايده ووغلط 4 شنبه سوري كه هيچ سنديتي ندارد .همين شده كه ما متهم به آتش پرستي هم مي شويم .خدا همه را به راه راست هدايت كند موفق باشيد
    پاسخ

    سلام دوسن من،درمورد 4شنبه سوري با شما موافق نيستم.. از دسته جشن هاي آريايي ، جشن هاي آتش است . امروزه تنها « جشن سوري » ، معروف به « چهارشنبه سوري » و نيز « جشن سده » برايمان به يادگار مانده است و در باره ي جشن هاي فراموش شده ي آتش ، به « آذرگان » در نهم آذر ماه و « شهريورگان » يا « آذر جشن » مي توان اشاره داشت . آتش نزد ايرانيان نماد روشني ، پاكي ، طراوت ، سازندگي ، زندگي ، تندرستي و در پايان برجسته ترين نماد خداوند در روي زمين است . مجموعه ي آيين هاي نوروزي از « جشن سوري » ( چهارشنبه سوري ) آغاز مي شود و با آيين سيزده بدر نوروز به سرانجام خود مي رسد . ( بهرام فره وشي ، ص 43 )برخي را باور اين است كه با در نظر آوردن واژه ي « چهارشنبه » كه بر آمده از فرهنگ تازي و سامي است ، پس « چهارشنبه سوري » ارمغاني از سوي تازيان است ، چرا كه همانگونه كه مي دانيم ، در ايران باستان هر روزي نامي ويژه داشته است ( هرمزدروز ، وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر روز ، زامياد روز و … ) و نشاني از بخش بندي امروزين چهارهفته ايي و نام هاي آنان به چشم نمي خورد . (هر چند وجود هفت روز و هفته در ايران باستان قابل اثبات است اما کاربرد آن شناخته شده نيست!) اما مي بينيم كه در ميانه سده ي چهارم هجري ، از اين جشن و چگونگي بر پايي و هنگام آن و نيز ديرينگي اش سخن به ميان است . برابر اين آگاهي كه در نسک(كتاب) تاريخ بخاراي ابوبكر محمد بن جعفر نرشخي آمده ، در زمان منصور پسر نوح از شاهان ساماني ، در ميانه سده چهارم هجري ، اين جشن با شكوهي بزرگ برپا بوده و به نام « جشن سوري» ناميده مي شده است . چون در روز شماري تازيان ، چهارشنبه و شب آن نحس و گجسته به شمار مي رفته شب چهارشنبه ي پايان سال را با « جشن سوري » به شادماني پرداخته و بدين گونه مي كوشيدند تا نحسي و نا خجستگي چنين شب و روزي را بر كنار كنند . همچنين جاحظ در نَسَک خود با نام المحاسن و الاضداد (ص 277 ) به گجستگي(نا مبارک)چهارشنبه نزد تازيان اشاره مي كند . منوچهري در اين روز مردمان را به شادماني مي خواند تا از نا خوبي و بد يمني آن رها شوند . ( عبدالعظيم رضايي ، صص 119 –118 ) اما بر پايه ي پژوهش هاي انجام شده ، زمان باستاني « جشن سوري» را مي توان در اين سه گاه باز جست : ۱. شب بيست و ششم از ماه اسفند ، يعني در نخستين شب از پنجه ي كوچك ۲. نخستين شب پنجه ي بزرگ يا پنجه ي وه كه پنج روز كبيسه است و نخستين شب و روز « جشن همسپهمديم» (آخرين گاهنبار سالانه) ۳. ديدگاه سوم ، شب پاياني سال است كه ارجمندترين روز « جشن همسپهمديم» و جشن آفرينش انسان است . ( هاشم رضي ، ص 149 ) . ۴. هم اکنون ايرانيان شب چهارشنبه(سه شنبه شب) پاياني سال را زمان برگزاري اين جشن ميدانند. افزون بر اين و بنا به سنتي كه براي برخي رويدادهاي بزرگ و جشن هاي باستاني ، برابر نهادي اسلامي نيز بدست داده شده است ، آتش افروزي و شادماني شب چهارشنبه ي آخر سال را برخي به قيام مختار ثقفي كه به خونخواهي حسين و فرزندانش قيام كرده بود ، نسبت مي دهند : « مختار وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي كشتگان كربلا قيام كرد ، براي اين كه موافق و مخالف را از هم تميز دهد و بر كفار بتازد ، دستور داد كه شيعيان بر بام خانه ي خود آتش روشن كنند و اين شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بود و از آن به بعد مرسوم شد» ( محمود روح الاميني ، ص 50 ) . هر آينه اين موضوع ما را به سوي نامگذاري دروغين ايرانيان پس از چيرگي تازيان، بر روي سازه هاي مقدس و مهم خود، که به انگيزه ي از بين نرفتن آنها بود مي کشاند و آن ترفند را بياد مي آورد. واژه « سوري » پارسي به چم(معني) « سرخ » مي باشد و چنانكه پيداست ، به آتش اشاره دارد . البته « سور » در مفهوم « ميهماني » هم در فارسي به كار رفته است. بر پا داشتن آتش در اين روز نيز گونه اي گرم كردن جهان و زودودن سرما و پژمردگي و بدي از تن بوده است . در گذشته جشن هاي آتش كاملا" حالت جادويي داشته و بسيار بدوي بوده است . چگونگي برگزاري اين جشن ، همساني فراواني به جشن سده دارد .( مهرداد بهار ، ص 233 ) استاد پورداود ، پس از بزرگداشت اين جشن باستاني ، به پرسمان ويژه اي اشاره دارد و بر اين باور است كه رسم پريدن از روي آتش و خواندن ترانه هايي همچون « سرخي تو از من ، زردي من از تو و … » از افزونه هاي پسا – اسلامي است و از ديدگاهي ، بي احترامي به جايگاه ارجمند آتش به شمار مي رود . ( ابراهيم پور داود ، ص 75 ) اما اين فرنود درستي به نظر نمي آيد. نخست ديدگاه مردم ايران نسبت به آتش؛خوب يكي از جنبه هاي تقدس آتش پاك نمودن بيماريها و دور كردن ارواح خبيثه (به تعبير آن دوران) بوده است؛ براي نمونه در صورت سرايت طاعون رخت و ابزار بيمار را در آتش مي ريختند تا از بدي ها پاك شود؛ و ۱۰۰٪ اين بي احترامي به آتش بشمار نمي آيد.همين امروز هم رسم اسفند دود كردن و گرد خانه تاب دادن رايج است(براي زدودن شر و بيماري و چشم زخم)كه باز مانده از گذشته است؛ هم اكنون پريدن از روي آتش هم مي توانسته با فلسفه پاك كردن نفس صورت گرفته باشد.دوم گذر سياوش از آتش؛ بايد ببينيم سياوش چگونه از آتش گذشته است!فردوسي مي گويد:ســيــاوش ســيــه را بــه تــنــدي بــتـــاخـــت نــشــد تــنــگ دل جــنــگ آتــش بــســاخـــتز هــرســو زبــانــه هــمــي بـــركـــشـــيـــدكــســي خـــود و اســـپ ســـيـــاوش نـــديـــدخب آتش انبوهي بوده و سياوش هم تيز از آن گذشته است؛ و مي دانيم كه گامهاي اسب ريخت پرش دارد و اگر از دويدن اسب فيلم بگيريم و آن را آهسته کنيم ميبنيم که دويدن اسب ريختي پرش مانند دارد و چهار پاي او براي چند لحظه! در هوا است. پس سياوش به آرامي و نرمي از آتش نگذشته است. و اين گذر سياوش از آتش بي گمان ميتواند فرنود استوره اي اين جشن باشد.گويند موبد آذرپاد مهر اسپندان، كه اندرزنامه اشاز كم شمار نبشته هاي بجاي مانده از زمانه ئ پيش از چيرگي تازي است، گويا خودش براي اثبات حقانيت خود ، از آتش گذشته و يا سينه ئ خود را سوزانيده بوده است ( مانند داستان سياوش) و اين چهارشنبه سوري هم به احتمال زياد گونه اي آزمون آتش، يادگار آزمون آتش در آيين كهن ايران است.