سلام.
شعر قشنگي بود. جداي از تعلقات.
شاد باشي.
پشت پنجره ام را کوبيد گفتم که هستي؟گفت:آفتاب بي اعتنا طناب را آماده کردم پشت پنجره ام را کوبيد گفتم که هستي؟ گفت:ماه بي اعتنا طناب را آماده کردم پشت پنجره ام را کوبيدند گفتم که هستيد؟ گفتند:همه ي ستارگان دنيابي اعتنا طناب را آماده کردم پشت پنجره ام را کوبيد گفتم که هستي؟
گفت:پرنده آزادي و من پنجره را با اشتياق باز کردم.
سلام .............
چه وبلاگ زيبايي داري و چه آهنگ زيبايي رو انتخاب كردي................
شاد باشي
سلامممممممم.
خوبي؟؟؟؟؟؟؟نبينم گفته باشي؟يكم دپرس بيد هااااااااا.من اپ كدم.منتظرتم......
سلام رفيق..به خدا چند بار اومدم وبلاگت..نوشته هاتو خودن ولي به علت اين جعبه پيشرفته نظر گذاري پارسي بلاگ که باگذاري نشده نتونستم برات کامنتي بذارم....الانم شانسي باز شد..کاش مي شد اين سيستم نظر گذاريش ساده تر مي شد..با اين حال اميدوارم خوب باشي..بابت اون کامنت هم که عيد برام گذشاتي ممنم و در مورد اين نوستت بايد بگم منم هيمن حس رو دارم!دقيقا همين حس! قالبت هم خيلي نازه.ديگه خاصه گفتم نگي بي معرفت بود به خدا اين نظر گذاري باز مي شه ولي نمي شه توش نظر نوشت! بهر حال پيش منم بيا و تا بعد