پشت پنجره ام را کوبيد گفتم که هستي؟گفت:آفتاب بي اعتنا طناب را آماده کردم پشت پنجره ام را کوبيد گفتم که هستي؟ گفت:ماه بي اعتنا طناب را آماده کردم پشت پنجره ام را کوبيدند گفتم که هستيد؟ گفتند:همه ي ستارگان دنيابي اعتنا طناب را آماده کردم پشت پنجره ام را کوبيد گفتم که هستي؟
گفت:پرنده آزادي و من پنجره را با اشتياق باز کردم.