سلامقناعت توشه ي مردان راه استگدايي با قــنــاعـت پادشاه است
من شهر يزد رو با اوصاف قنات و قنوت و قناعت مي شناختم. شما حق مطلب رو ادا نكردين.
اي صبا با ساكنان شهر يـــــزد از ما بگواي سر حق ناشناسان گوي چوگان شما
www.narvan.parsiblog.com
حاج آقا آروم قدمهاش رو به سمت پسر كج كرد . كنار در حسينيه ايستاده بود و به جنب و جوش جوانان كه مشغول تزئين خيابان بودند نگاه مي كرد .چقدر چهره اش معصوم بود . قبل از اينكه حاج آقا برسه جوون چند قدمي جلو آمد و سلام كرد . چه دل نشين بود نگاه پر برقش ...
حاج امير پرسيد : اسمت چيه جوون ؟
_ مهدي
.
فرخنده ميلاد با سعادت ولي عصر ( عج ) مبارك باد .
چشم به راه حضور سبزت هستم .
واقعا عظمتي دارد اين كوير ..!!
حواست هست ؟ خوني كه در رگهاي تو جاريست باقي مانده خون همين شهداست همين شهداي گمنامي كه عصر جمعه منتظرند ولي نه منتظر پدر نه منتظر مادر يا دوستان ،شايد منتظر تو بودند كه بيايي و بفهمي چه ديني بر گردن توست تا به خود آيي ..............
در برگ نگاه چشم به راهت هستم