• وبلاگ : هزاردستان
  • يادداشت : لحظه هاي دل انگيز
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يادت مي آد راه پله طبقه بالاي خونه دريا را با نخ مي بستيم (با تو يا حسين!) تا اگه موقع سحري كسي خواست بره دستشويي،‏ ما هم براي سحري بيدار بشيم! ... ياد شبهاي رمضوني كه توي زمستون بود و به همراه اكبرآقا مي رفتيم مسجد شمس الشموس براي جلسه قرآن هم بخير!
    ياد ربناي استاد به خير

    سلام

    خوبين؟

    ممنون كه لينكيديد ما رو

    ماهم مي لينكيم شما رو

    .راستي جناب

    آدرس وبت رو هم اشتباهي نوشته بودي

    ما رو سر كار مي ذاري؟

    :)

    ببخشيد

    اشكال از نت بود ومن

    سلام برسينا

    يادش به خير هرچه مي گذرد حال ورنگ دعاهاي رسانه هاي گروهي مثل راديو وتلويزيون بي رنگ تر وبي حال تر مي شود نمي دانم شايد هم مابي حال تر مي شويم

    تلنگري بود

    ممنون

    سلام سينا جان

    اتفاقا صحبت من و مادرم صبحي سر صفاي رمضون تو اين ايم و مقايسه با قديم بود.

    جشن رمضان . نو شدن ايمان رو تبريك ميگم

    در سايه سار عظمت ربوبيش چشم انتظاران به دنبال مهديش چشم به راهانيم

    يا علي. شاد كن و شادزي