سلام، بعد از چند ماه و اندی...
امشب فرصتی شد تا مروری اجمالی به وبلاگم داشته باشم. این مرور خاطرهانگیز از ابتدای شکلگیری این وبلاگ بود تا این اواخر...این گذران عمر و دوران پرالتهاب روحی و روانی که بر من گذشت؛ دوران آمیخته با خوشی و تلخی...دورانی آمیخته با حس گرمای آتیشین کویر...دوران دانشجویی در غربت...دورانی که من تازه با دنیای وب آشنا شدم...بیشتر به وب، رایانه و نرمافزار و سختافزار علاقهمند شدم(هرچند رشته تحصیلیام چیز دیگری بود!)...دوران پریشانی و آمیخته به عشق! دورانی آغاز یه زندگی واقعی...دوران آغاز و پایان دوستیها...و و و...
حالا میگویم شاید اینها همه خاطرهاند و من ماندهام و این خاطرهها...اما هنوز من همان آدم هستم با کمی تغییرات ظاهری...اما هنوز ماندهام با این دل وامانده! که حیران؛ که راهی که تا به اینجا سپری شده درست و به جا طی شده؟ به اختیار یا به اجبار؟ یا این به هر حال سرنوشتم من بوده؟
نمیدانم...و به دنبال این پاسخ هستم.
ادامه دارد...