سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

 
 

 

سینا :: 101/10/15:: 9:41 صبح

شجاعت را نمی‌شود پشت میله های زندان نگه داشت. شجاعت تکثیر می‌شود و آنقدر پیش می‌رود تا ظلم را ریشه‌کن کند!

 

_از دیگران


سینا :: 100/7/6:: 11:46 صبح


قصد داریم در مورد سندروم اردک با شما صحبت کنیم ، شاید شما یا اطرافیانتان نشانه هایی از آن را دارا باشید!

اصطلاح سندروم اردک توسط پژوهشگران دانشگاه استنفورد بعد از بررسی پست های مجازی چند دانشجو که خودکشی کرده بودند ابداع شد.

اگر به شنا کردن اردک در آب توجه کنیم ما تنها قسمتی از بدن او را می بینیم که به آرامی بر روی آب درحال حرکت است، درحالی که متوجه تقلای این اردک که با تلاش پاهای خود را تکان می دهد تا حرکت کند، نمی شویم.
 دانشجویانی هم که خودکشی کرده بودند تصاویری شاد یا نقل قول هایی امید بخش از خود منتشر کرده بودند که به ظاهر نشان می داد آنان بسیار شاد و خوشبخت هستند در صورتی که خارج از شبکه های مجازی و در دنیای واقعی با مشکلات روحی زیاد دست و پنجه نرم می کردند.

در واقع مبتلایان به « سندرم اردک» کسانی هستند که تلاش می کنند همواره تصویری شاد و خوشبخت از خود در فضای مجازی نشان دهند در صورتی که در دنیای واقعی با مشکلات زیادی مواجه هستند.

اگر کمی به فضای مجازی دقت کنید متوجه میشوید که متاسفانه افراد زیادی در آن مبتلا به سندروم اردک هستند که به صورت افراطی سعی در شاد نشان دادن خودشان و عکس یا فیلم گذاشتن از خوش گذرانی هایشان هستند و این تصویری دور از واقعیت را به افراد نشان میدهد که تبعات روانی و اجتماعی منفی برای جامعه به همراه دارد.


سینا :: 99/4/7:: 11:20 عصر

الهی به امید تو!

یک سال و اندی دیگر گذشت و اتفاقات مهم و پر تلاطم زندگی رخ داد... بهرحال زندگی در گذر است این وبلاگنویسی قرار بود روزنوشت بشود شده حالا شده سالنوشت! آخ از دست شبکه های جدید موبایلی که غریب تنها مانده این وبلاگ!

- تغییرات شغلی در این مدت داشته ام که به ایده آلم نزدیک است که خداروشکر میکنم

- یک هدف سه ماهه تعیین کرده ام که در همین تابستان باید تلاش کنم برای رسیدن به آن و تلسم هشت ساله رو بشکنم!

- یک کتاب خوب قدیمی معرفی می کنم بنام "یادگیر خلاق " نوشته فتح الله شجری که که قبل تر ها خوانده بودم که دوباره برای امادگی آزمون و مطالعه بهتر دارم اونو میخونم

- تا بعد...


سینا :: 97/12/13:: 9:26 عصر

لحظه هایی که میگذرند چه خوب چه بد، چه لذت ببریم چه نبریم چه اتفاقات خوبی بیافتد و نیافتد بهرحال میگذرند..دوسالی از اخرین نوشته ام میگذرد همیشه هم گفتم ام با نوشتن اروم میگیرم بعد از اتفاق ناگوار سال 95 و مرگ پدر روحیه ام و نگاهم به زندگی عوض شد باز الان در شرایطی هستم که به اینده و این زندگی با همه این پستی بلندی هایش امیدوارم باشم همون سال 95 در ارشد مدیریت اجرایی اونهم شاخه بازاریابی قبول شدم و امسال تیرماه تموم کردم البته و وضعیت شغلی ام نیز تغییر کرده و در شرف اینه که مستقل عمل کنم با همه این اوصاف خوشبین هستم به اینده در استانه شروع دهه پنجم زندگی..


سینا :: 95/12/27:: 11:38 صبح


سال 95...بدترین سال عمرم بود که داره نفس های اخرو میزنه ..بزرگترین اتفاق تلخ زندگی یعنی مرگ بابا...اصلا هنوز باور نمیکنم....چون با تمام وجود مرگ رو باور نمیکردم که الان بااین اتفاق ....مرگ رو باور کردم با تمام وجود...! شاید. برای خود آدم از مرگ هم تلخ تر باشه...اینکه یک وقتی بری که داغ عزیزانتو نبینی...و اون موقع باید بگی دیگه وقتشه...خدا اون روز بیاره اما به وقتش!


سینا :: 95/3/19:: 8:50 عصر


چند روز پیش خواب بابا رو دیدم ...تا قبلش بیقراری و

عذاب وجدان عجیبی داشتم و تو خلوت خودمو

میخوردم و ... اما اون روز صبح بعد اذن که خوابم

برد ... بابا رو دیدم ... داشت میرفت سمت مسجد العلی

... نزدیکش شدم ... ترسیدم .. احساس کردم ازم

رویگردان بشه ... نزدیکتر شدم ... چهره اش خیلی پرنگ

و شفاف بود همون لحظه گفتم این خوابه و من خواب

میبینم ... اینه که حضور بابا محو بشه ... نزدیک شدم

اما صورتش واضح و پررنگتر شد .. دستمو فشرد

لبخندی زد ...و رفت ... ازخواب بیدار شدم ... آروم گرفتم

دیگه بیقرار نیستم ... اما اون روز سبک و آروم گریه

کردم ... سه هفته ایست درگیرم با خودم که عجب

سرمایه بزرگ معنوی رو از دست دادم و غافل

موندم ... روحش شاد!

پیوست: بنام پدر؛مطلب وبلاگم، که سال86 بمناسبت 80سالگی بابا نوشتم که وبلاگ برگزیده شده بود..


سینا :: 94/7/1:: 7:27 عصر

روز تولد حس عجیبی به آدم دست میده...می تونه خوب باشه و می تونه بد...خوب از این جهت که وقوع یک تولد آغاز یک زندگی و نو شدنه و بد از این جهت که کمی حس غریب به آدم میده به شخصه اینکه یک سال دیگه پیرترو به مرگ نزدیک تر! اما ما هم جزوء کوچکی از گذر زمان هستیم همانطور که پیشینیان آمدند و رفتند و ماهم خواهیم رفت و آیندگان هم خواهند آمد و خواهند رفت...بهرحال زندگی به بقول سهراب همان حس غریب است و مرغ مهاجر!
امروز زادروز بزرگ مرد موسیقی استاد شجریان و ایضا تولد این وبلاگ در ده سال پیش و دروان دربه دری دانشجویی در یک شهر کویری ...
الان که به گذشته می نگرم شیرینی خاصی زیر زبانم مزه میکند ان زمان که وبلاگنویسی هم به اوج خود رسیده بود نه مثل الان که همه درگیر سواحل اینستاگرام و جزایر تلگرامند!بهرحال عمری سپری شد و اکنون ادامه دارم و هرکسی به نوبه خود تاریخ سرنوشتش در حال گذر...


سینا :: 94/6/1:: 6:2 صبح

که ده ساله شدم اینجا...

گاه نوشتم و گاه خواهم نوشت اما؛

چه بوده حاصل من؟

فقط خواستم با اندکی نوشتن شاید...

به آرامش درون برسم...

ازهیاهوی برون... 

و باز بنویسم از خودم

امضا؛ سینا هزاردستان


سینا :: 93/12/2:: 6:31 عصر

امسال سال پر مشغلی بوده واسه من دلیل اصلی اش تغییر شغل و اضافه شدن هزینه های زندگیکه از طرف دیگر بدجوری فشار مضاعفی رو من و خانواده وارد کرد البته خود بی تقصیر نبودم یک کم باید تو حساب کتاب ها بیشتر دقت میکردم و در امدن بیرون از کار قبلی و پیداکردن شغل جدید سیاست بیشتری خرج میکردم البته من تمام تلاشمو کردم و خب باز با خودم میگم باید یک رویه جدیدی رو در پیش بگیرم در سال جدید و تا آخر سال اونو بخوبی پیش ببرم .

امسال علاوه وجود این مشغله ها اتفاقای عجیب و جالبی برام افتاد یکیش فروش آدرس دات آی آر این وبلاگ به مبلغی که البته اون موقه بهش احتیاج داشتم من باور نمیشد که روزی بخوام اینکارو بکنم!

امسال سال پرباری برام بود از جهت مطالعه یا بعبارتی گوش دادن به کتابهای صوتی که در پست های بعدی به اون اشاره خواهم نمود.تابعد


سینا :: 93/8/28:: 12:27 عصر

 

زیر پوست جامعه چه میگذرد؟

بازهم ما و این مردم و یک مملکت جوگیر؟!

جوگیری خوب است یا بد؟

جوگیری چگونه گیرا میشود؟

جوگیری  در چه موضوعی بیشتر موضوعیت دارد؟!

...

...

...

 

 

درحال تکمیل...
اظهارات جنجال برانگیز یک جامعه شناس درباره  

بعد از 26 روز موندن تو تکمیل این مطلب که چطور تکمیل کنم که منظورم به بحث روز جامعه و مرگ مرحوم پاشایی خواننده پاپ بود و حرفایی رو دلم سنگینی می کرد که امروز به مطلبی از دکتر اباذری در خبرگزاری ها برخوردم که البته من نه به این تندی حرفهای ایشون میخوم صحه بگذارم اما اصل مطلب رو بیان کرد و اینکه به نظر من شبکه های اجتماعی و وایبرو..در ساختن یک اسطوره کاذب تا چه اندازه تاثیر گذار شده اند. در ادامه اظهارات دکتر اباذری رو میخونید:

ادامه مطلب...

   1   2      >


یادداشتهای پیشین

شجاعت
سندروم اردک چیست؟
حرکت رو به جلو
لحظه هایی که میگذرند
سال 95...بدترین سال عمر
خواب بابا
روز تولد
که ده ساله شدم اینجا
سال پر مشغله
مملکت جوگیر!
به آرامی آغاز به مردن می‏کنی! اگر...
عقاب و گردباد
کله داغ!
تغییر!
[عناوین آرشیوشده]


 

:: RSS ::
::ارتباط زنده با نویسندگان ::
::لوگوی هزاردستان::
هزاردستان
:: نویسندگان هزاردستان::
هزاردستان
مدیر وبلاگ : سینا[171]
نویسندگان وبلاگ :
ققنوس[6]
راز همیشگی[10]

شروع این وبلاگ شهریور ۱۳۸۴ دوران دانشجویی در شهر کویری یزد، یادش بخیر
::فال حافظ::
اول نیت کرده بعد کلیک کنید

::لوگوی دوستان::
      

  
::لینک دوستان::
پردیس
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
بندیر
همسفر مهتاب
شیدایی
سنگ صبور
حسام سرا
نگاهی به زندگی
آبدارچی
به وسعت دنیا

راز سرگذشت من
راز دل
بوی یاس
هواخاه توام جانا
بیا دریا شویم
توکای شهر خاموش
عباس میرزایی
مهندس موبایل
بازی
کجا چرا کجا
سیب
خاطراتچی
یک فنجان چای داغ
یک خراسانی
گالری استاد فرشچیان
بلاگ
قاصدک شیرین
جناب کارگردان
سکوت سرد
مسافر...
لحظه ها خاطره اند
منطقه ی 51
نبض ؛ فتو بلاگ
هفتادو تار
مبلغ دینی
یک خراسانی


::پیوندهای روزانه::
این صدا،همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد ماند! [1575]
درباره کنسرت دختر و پدر: مصاحبه با مژگان شجریان [1903]
دانلود فونت نستعلیق برای ویندوز ایکس پی [257]
دانلود مناجات ربنا و تلاوت قران استاد شجریان [7862]
قطعه فیلمی زیبا از هم آوایی همایون و استاد [886]
بنام پدر [1023]
آهنگ قدیمی عشق پیری شجریان با لهجه مشهدی [3782]
پاسخ شجریان به پرسشهای شما [733]
نه!..اینجا خانه من است! [294]
دست کارگردان 300درد نکند!! [293]
ازدواج یعنی این!! [383]
پخش زنده از حرم امام رضا(ع) [334]
[آرشیو(12)]
::اشتراک::
 
::آرشیو::
::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو
     
Search Engine Optimization