الان که دارم این مطلبو مینویسم نه اینکه یی خوابی به کله ام زده باشه،نه!
از خواب وحشتاناکی بیدار شدم! یه کابوس...احساس خفگی...نمیدون اینگار که شب با ارامش خوابیده باشی یه هو بهت حمله بشه...باور کنید من احساس کردم لحظات آخر زندگیمه...و فقط یادم میاد خدا خدا گفتم...میدونید مرگ چه ساده است و شاید من مرده بودم و دوباره زنده شدم!
شما میدونید تعبیر خوابم چیه؟