شبِ قشنگیه...
کنار همسرم...
شبِ سیزده...
اخرین روز تعطیلی هم فرا رسید!
اه..خیلی زود گذشت و خاطره انگیز...
حاجی فیروزه هم رفت تا سال دیگه ..
خدارو شکرت!
روزای خوبی بود ..من میرم دانشگاه وهمسرم روز کاریش دوباره شروع میشه..
و شروع دوباره زندگی عادی با آغاز بهار...
اولین بهار زندگیمون...
و رسیدن به ساحل ارامش...و نیاز!
خیلی شیرین بود...