انتشار مکرر کاریکاتورها علیه رسول گرامی اسلام یک نشانه است. ترویجدهندگان کاریکاتورها، کانون خطر را رسول اسلام میدانند. و گرنه چگونه روزنامهای مثل دیولت بارها اقدام به نشر کاریکاتورها میکند؟
آنها رسولی را سلب میکنند که در قرآنش بیش از خود او دربارهی موسی و مسیح سخن گفته شده است. رسولی را هجو میکنند و استهزا مینمایند که به مسلمانان توصیه کرده است که حتی به بتها بد نگویند. رسولی را دشنام میدهند که معجزهاش کلمه است. در کتابش چهرهی موسی و مسیح و مریم به زیباترین شکل ممکن ترسیم شده است ... این بدگوییها، فرصت دیگری شد که مسلمانان کانون اصلی هویت و قدرت خویش را شناسایی کنند و به روشنی ببینند.
اهانتی که مثل خاک افشاندن به سوی ماه روشن است چه تاثیری خواهد داشت؟
مولوی که در این سالهای اخیر، اندیشهی او روز به روز در غرب رونق بیشتری میگیرد، انگار چنین روزهایی را در افق عالم میدیده است:
مصطفی را وعده کرد الطاف حق
گر بمیری تو نمیرد این سبق
من تو را اندر دو عالم رافعم
طاعنان را از حدیثت دافعم
منبر و محراب سازم بهر تو
در محبت قهر من شد قهر تو
مگر وقتی انقلاب اکتبر در روسیه اتفاق افتاد، مساجد را به اسطبل تبدیل نکردند؟ توانستند نام اسلام را خاموش کنند؟
این اتفاق باعث شده است مسلمانانی که نسبت به اسلام حساسیت نداشتد، شعلهای روح آنان را بسوزاند؛ مگر میشود به رسول اسلام دشنام داد؟ این تلخی سرانجام شیرینی خواهد داشت؛ توجه بیشتر مسلمانان و مردم جهان به اسلام و درخشش نام و یاد نبی گرامی اسلام.
سیدعطاءالله مهاجرانی