تصمیم گرفتم.......خب چه تصمیمی؟......تمصمیمیم(!) گرفتم که از این به بعد واقعا خودم باشم نه کس دیگه .....نه یه شخصیت مستعارنکره.....نه یک ......هویت نامشخص..........الان حرف تو دلم زیاده که بریزمش بیرون.....اما چه حرفی؟.......خب حرفی که توش حرف و حدیث نباشه .....یعنی جونم واست بگه...که حرفی قابل به عرض مخاطبای این وبلاگ باشه.........حرفی واسه همراهی ...حرفی نه شاعرانه وفلسفی و...غیرقابل فهم......البته حرفی واسه فهمیدن.......کاملا ساده و بی آلایش....و رها از قالبهای سنگین و خوش آب و رنگ گفتاری.......واقعا ما آدما یه زمانی بلاخره باید از پشت حصارهای پیچیده زندگی بیایم بیرون...... عجب چیزی میخونه!:هر کسی هستی یه دفه قد بکش از پشت نقاب...... از رو نوشته حرف نزن رها شو از پیله خواب...نقش یک دریچه رو میله قفس بکش .......برای یک بار که شده جای خودت نفس بکش..........پس دوست من اگه شده بیا یه دفعه هم جای خودمون نفس بکشیم.......لاقل یه دفه که به امتحانش می ارزه ....