آرامش وصف ناشدنی که در نوشتن است در چیزِ دیگری نیست...
پس از دو سه هفته و اندی دوباره بازگشته ام البته با یه اتفاق جدید!
اینجا ، این دنیای مجازی رنگ و بوی تازه ای برای من گرفته است....
وبلاگ برگزید و نوشته برگزیده شدن!حالا نه اینکه اصلا این مسئله مهم یا کم اهمیتی باشد نه! مسئله این است که تکلیف مان روشن شده ؛ اصلا ما که هستیم و طرف حسابمان کیست!
چیزی که مصلم است این است که این قضیه بلاگ نویسی ما از عمومیت در امده به یک حالت خاص!!
البته من از همان اول هم بر این عقیده بودم که اینجا مینویسم از برای دلم نه برای اینکه برگزیده یا منتخب شوم!
وبلاگ نوعی دل نوشت است...پس مبنای گزینش اگر به قطع و کل این باشد نباید در نهایت به بیراهه رود!
چه این انتقادی که این سایت بدلیل فضای بیش از حد دینی و مذهبی به سرویس مجازی خاص در امده و چه این یک نوع نگرش خاص و تک بعدی بسیارضربه پذیر است...صرف اینکه یک میزبان باشی و بخواهی مخاطبانی از گروه ها و طیف ها با عقاید گوناگون را داشته باشی ظرافتهای خاصی میطلبد،اینکه الان ما در هزاره سوم میلادی هستیم و قطعا بیان عقاید و انتقال ان ، زبانی نو و به روز می طلبد نه به یک روش از پیش بازنده! حالا فرض بگیرید این انتقال بیان و عقیده ، عقاید دینی و مذهبی ما باشد با زبانی که برای نسل امروز جذاب و قالب پذیر تر باشد...
البته مدیر محترم پارسی بلاگ فردی همراه و آدم باظرفیتی میدانم ...و این دلیل که ایشان گوش شنوایی هستند که میشنوند! در مقایسه با دیگر سایتهای مجازی که نه هویت حقیقی ان مشخص است نه هویت حقوقی، و همه مدیران و صاحبان ان در سایه اند و کمتر پاسخگو مخاطبان!
باری به هر جهت این جا را خانه امن مجازی خود میدانم...