دفنواز نیز در خلوت خود حکومت می کند، برحصار تنهایی بظاهر کوچک خود که هیچ کس به آن راه ندارد! شاید هرکسی بتواند برای خود بسازد ولی در دنیای بی نهایت دیگران هرگز وارد نمی شود.
این ارضاء غریزه قدرت طلبی انسان به معقول ترین روش است، حکومت حاکمی بدون ملت!
دف نوازی :
دف ساز کردی که درفرهنگ عرب نیز پای گذاشت فقط به علت شباهت این ساز به سازهای کوبهای عرب، ایرانیها در اجرای ریتم های عربی بسیار از آن بهره جستن و وارد(خان قا) شد، وارد مکانی که برای تک تک ما در ذهن مقدس است. به علت بزرگی پوست و وجوده زنجیر صدا در مدت نواختن به ندرت قطع می شود به قدری که حتی صدای این ساز به تنهای می تواند خواننده را نیز همراهی کند. صدای بلند آن باعث می شود شنونده توجه بیشتری را نشان داده و صدای محیط سرگرمش نشود، و به عبارت دیگر قدرت تخیل را از او می گیرد .
در اجراهای کردی همراه کننده خواننده و چند سازه خواص از جمله تنبور وعود و... است، وبسیار خشن نواخته می شود و الهام گرفته از محیط است. مانند حالت های مختلف دویدن است. این ساز به قدری به احساسات انسان نزدیک شده که به صورت یک ساز مقدس شناخته می شود .اگر در هنگامه نواختن پوسته آن شکاف پیدا کند. اصطلاح شهید را به آن می دهند و صدای زنجیر آن را به نفس تشبیح کردنده اند.
این ساز دارای کوک صدای جالبی است که نمی شود با آن خیلی شاد یا خیلی غمگین نواخت واین خود باعث می شود که نوازنده نتواند در هر جای از این ساز استفاده کند .وشاید تقدس آن را از بین ببرد.
همه را گفتم تا بگویم سلام سلامی به گرمی قلب های که هنوز در سینه می زند وفراموش نکردند دوست داشتن را .
از امروز این حقیر برایتان به نام ققنوس این پرنده آتش مطلب خواهد نوشت.
چند خطی از دف گفتم به یاده روز های عاشقی برای اغازه کلام که همه چیز با عشق آغاز می شود می شود
((مطرب عشق عجب ساز و نویی دارد نقش هر پرده که زد ره به جایی دارد))
یا حق.