سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

 
 

 

سینا :: 89/9/1:: 12:25 عصر


امروز یه اس ام اس انتقادی از طرف من تو روزنامه خراسان و ستون حرف مردم چاپ شد که
:
به مسئولان رجا بگویید چرا قطار مشهد- یزد، به اصطلاح ویژه، این قدر گران است اگر قطار عادی بخواهیم، چه کسی را باید ببینیم؟

هرچند تلق تولوق ومسافرت مسیر طولانی قطار مشهد یزد بسیار زجراور است به الخص همیشه خدا با دو تا سه ساعت تاخیر...اما باز به لحاظ امنیتی و راحتی نسبت به اتوبوس و جاده های نامن میشود ترجیح داد.
اون اویل که اواخر سلطنت آسیدمحمدخان خاتار(!) بود..(اواخر بهار84 ) به هر ضرب و زوری بود مسیر ریلی مشهد بافق رو با دو سال زودتر از موعد افتتاح کرد! حالا بماند که دو ماه نگذشته قطار ازاین ریل تف مال خارج شد!
حالا جای بحث نیست که بگوییم خاتمی بدجوری به همشهری هاش تو دوره ریاست جمهوریش حال داد...اضافه کردن چند شهر زپرتی (هرات و صدوق و خاتم(!)) و بالابردن بودجه استان کویری کم اهمیت و ...
اون ابتدا هفته ای یه بار بیشتر رفت و امد نداشت و قطارش درجه یک، البته قیمت بلیت با حداقل دونیم برابر قطار درجه یک مشهد تهران!!
اما این یزدی ها که کک شان نمی گزید و سُم بُکم! نه اعتراضی نه عکس العملی...جماعت بینهابت قانع و سربزیر! سر همین قضیه بنزین این طرح سهمیه بندی اولین جا بود که بطور ازمایشی اجرا شد،یعنی هر طرح پرسروصدایی اول تو این شهر اروم وراکد یزد پیاده میشه! شما بیا گوش تا گوش سرشون ببر به ولا چیزی نمیگن!( نه تو تهران که اجرا نکرده ده تا پمپ بنزینو اتیش میزنند!)!
رو همین حساب رجا هم از سر پررویی قطار به اصطلاح ویژه گذاشت تو این خط اونم به قیمتی نه چندان کمتر از قیمت بلیط هواپیما!!!
قطار به اصطلاح ویژه فقط دوتامانیتور مسخره داره که ایا دوتا فیلم هندی مزخرف و زجراور بزارن و خلق اله  رو تا ته خط فیلم کنند!
اما باز این یزدی ها...ولش کن چی بگم والا ما که خرمون از کره گی دم نداشت! ما که بودجه دانشجویی مون نمیرسه سوار این تتلق تولوق بشیم...و باید این چند ماه باقی مانده تحصیلو بمثل دوران خدمت و بادومتر قد و هزار کیلومتر مسیر، تو بیست سانت صندلی اتوبوسهای بوگند خودمونو بچولونیم و بلاخره مچاله شده به مقصد برسیم...


 


سینا :: 89/9/1:: 12:25 عصر

ما کجا ؟ اونا کجا؟ سرعت  اینترنت  در انگلیس و اسپانیابا صد مگا بایت در ثانیه؟! و من اکنون به نت متصلم فقط و فقط با یک ونیم کیلو بایت در ثانیه!! و میدونید هر مگا بایت 1024کیلو بایته...مقایسه کنید سرعت تبادل اطلاعات و پیشرفت علم وتکنولژی تا 51200 برابر!! حالا هی بگید مرگ بر امریکا .!
لینک خبر اینترنت 100 مگابایت در بریتانیا را بخوانید.

سینا :: 89/9/1:: 12:25 عصر

کم‌کم داره این وبلاگ هویت و ماهیت خودشو پیدا میکنه، شاید اینجا وبلاگی جهت ارضای روحیه انتقادگریِ من یا "یکی‌مثل‌تو" باشه! یا اینکه فریادتو بزنی هرچند فریاد زیر آب باشه! چیزی که خیلی مسلمه اینکه؛ تو دوران زنده‌مانی(البته نه زندگانی!) هرکسی میتونه مثل یه ماهی مرده جهت آب شنا کنه، که این هنری که بیشتر ما به اون دچاریم! شنا در خلاف جهت، با وجود مواج خروشان ضدیات و بدیات حس آزادگی و زندگی به آدم می‌بخشه...
از نظر من راز عقب ماندگی ما، و اینکه جهان سومی و چهارمی بودنمان دراین نهفته است که، تو این مملکت نه صدای رسایی هست برای انتقاد ونه گوش شنوایی واسه قبول حقایق! اینجا من زیاد ماندگار نیستم! ولی حداقل زمان ممکن، فریاد بی صدایم را خواهم زد...شاید هر روز بند کردیم به یه چیزی! و چه تلخ و یا شیرین...اما اینجا حرف بزن تخلیه شو! ولی بدان سطل اشغال نیست!


سینا :: 89/9/1:: 12:25 عصر

 اهل دانشگاهم رشته ام علافی‌ست جیب‌هایم خالی ست پدری دارم حسرتش یک شب خواب! دوستانی همه از دم ناباب و خدایی که مرا کرده جواب. اهل دانشگاهم قبله‌ام استاد است جانمازم نمره! خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌کاریست من نمی‌دانم که چرا می‌گویند مرد تاجر خوب است و مهندس بی‌کار وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست! ((چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید)) باید از آدم دانا ترسید! باید از قیمت دانش نالید! وبه آنها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم

سینا :: 89/9/1:: 12:25 عصر

و خداوند شب را مایه آرامش انسان قرار داده...

خواب بر من حرام است!

لذت گذشتن از نیمه شب...

زیباترین لحظحه های بودن..

و یک نفس عمیق...

ویک فنجان چای داغ...

خدایا شکرت!

 


سینا :: 89/9/1:: 12:25 عصر

امشب فیلمِ سایه های خورشید رو  دیدم،خیلی تا ثیر مثبت ازش گرفتم... شعری در آخر فیلم میخوند که خیلی مضمون پر معنا و شیرینی داشت؛عشق زمینی رو بنوعی هدیه خداوند میدونست وآغازشده از ملکوت...

سایه هایخورشید

 یک زندگی،یک خانه،با عشق آغاز می شود...

همانگونه که جهان آغاز شد...

عشق هدیه ایست بزرگ از خداوند به من و تو!

برای یکی شدن دوباره،همچون روزِ آغاز..

من و تو که با یکی شدن روح هایمان که اکنده از عشق ومحبت است،به این ندای جاودان آسمانی پاسخ ِ مثبت می دهیم

و آینده زندگی یمان را با آن درخشان می سازیم...

و تلاش می کنیم خالصانه یکدیگر را دوست بداریم...

بیا تا عشق از خداوند آغاز شده را از او بیاموزیم

همچون خداوند بزرگ که همه ما را دوست دارد به یکدیگر عشق بورزیم که تنها راه ساختن دنیایی پر محبت و زیباست

بیایید با عشق به خالق ِعشق نزدیک شویم...


سینا :: 89/9/1:: 12:25 عصر


 

< src="http://jomhour.ir/linkdump/linkdump.html" type=text/java>
  • دانشگاه تهران در روز سخنرانی رئیس جمهور به آشوب کشیده شد - دانشجویان گلچین شده به داخل تالار راه یافتند
  • دعوت دانشگاه فردوسی از بوش - بازی ای که احمدی نژاد برنده اش نیست ؛ حذفیات
  • انتخابات فرمایشی فدرسیون فوتبال - پارس فوتبال
  • دستگاه اراذل یاب و شب قدر و جوانان با حال - ابطحی
  • به یاد عمران صلاحی - نیک اهنگ کوثر
  • واردات شکر - سود کلان برای واردکنندگان، ورشکستگی برای تولیدکنندگان

  • سینا :: 89/9/1:: 12:25 عصر

    لحظات تابستان هم برام متفاوت از سالهای گذشته است...دور از خانه و در دیار غربت که اغلب به تنهایی سر میکنم...به بهانه شش واحد ترم تابستون و کلاس اتوماسیون صنعتی،ماندگار شدم و کمتر به مشهد میرم.

    روزگار سخت و طاقت فرسایی.. ولی چه میشه کرد؟ هرچند واسه همسرم و خودم این دوری اجباری سخته و چاره ای نیست...اینجا علاوه بر بدی شرایط آب و هوا، هزینه ها هم بیداد میکنه! حتی برای نفس کشیدن هم باید پول بدم!

    با این حال ، این روز و حال روبه پایان است..و مهر شروع اخرین ترم تحصیلی...

    اینجا وقت آزادمو با خوندن روزنامه و شنیدن موسیقی سر میکنم...گذشته از موسیقی سنتی، این روزها بدجوری با صدای خاص و گیرای حبیب حال میکنم! نمیدون، شاید دلیلش اون لرزش صداشه که یه غربت خاصی داره ،مخصوصا آهنگ "هوای امامزاده " نمیدونم چرا با شیندش تنم به لرزه در میاد و اون آهنگ ملایم و زیبای اولشو با این عکس تصور کنید ، منو یاد لحظات حضور در بقعه امامزاده این شهر میندازه، که با بچه ها از سر دلتنگی غربت به اینجا پناه می بریم ...متن این آهنگ:

    آسمان آبی و قامت مناره ها...

    گنبد و گلدسته ها...که داره اشاره ها

    کلاغ دم غروب شور و غوغایی دارند..

    رو درختای چنار هر کدوم جایی دارند

    هوای امامزاده همیشه مقدسه

    اونجا دلتنگی تو بسته یکه نفسه

    زنها با چادر سیاه ..با روبندای توری

    میان از راه میرسند.. با یه عهد و منظوری

    هوای امامزاده همیشه مقدسه.

    اونجا دلتنگی تو بسته یک نفسه

    اگه صد تا راز دل همه بنهفته باشی

    در این لحظه میتونی همه گفته باشی

    تو صحن امازاده چلچراغ و سایه ها

    تنتو می لرزونه شنیدن آیه ها

    هوای امامزاده...


    سینا :: 89/9/1:: 12:25 عصر

    حالا منم این وبلاگو زدم 24ساعته دارم بند میکنم به شرکت قطار رجا!
    البته من دیگه بطوری پنهانی آدم مهمی شدم! که بنیانگذار موجی از انتقاد به شرکت مربوطه در روزنامه سراسری و باسابقه خراسان هستم!
    چه این مطلب که اولین بار با عنوان "قطار مهم است، قطار سوار شدن مهم است" و این مطلب قبلی وبلاگ، جوابیه رجا، امروز تو همین روزنامه و در ستون حرف مردم چند خواننده دیگه به جوابیه مدیر روابط عمومی رجا حمله کردند:
    " آقای قلی نژاد مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل شرکت رجا به گونه ای از امکانات سمعی و بصری قطارهای ویژه صحبت کردند که انگار در آنها اینترنت بی سیم و ماهواره و ... وجود دارد در حالی که این طور نیست و امکانات سمعی و بصری مورد اشاره، به نمایش 2 ساعته و اجباری یک فیلم ایرانی خلاصه می شود."
    و
    " در پاسخ به جوابیه مورخ 29 مهر شرکت رجا به اطلاع می رساند در قطار غزال که مبلغ 21400 تومان قیمت بلیت آن است یک نان اضافه تقاضا کردم به من ندادند."
     
    حالا میفهمید من چی میگم، اینکه اینا ملتو  چه جوری تو روز روشن سرکیسه میکنند!


    سینا :: 89/9/1:: 12:25 عصر

    شبِ قشنگیه...

    کنار همسرم...

    شبِ سیزده...

    اخرین روز تعطیلی هم فرا رسید!

    اه..خیلی زود گذشت و خاطره انگیز...

    حاجی فیروزه هم رفت تا سال دیگه ..

    خدارو شکرت!

    روزای خوبی بود ..من میرم دانشگاه وهمسرم روز کاریش دوباره شروع میشه..

    و شروع دوباره زندگی عادی با آغاز بهار...

    اولین بهار زندگیمون...

    و رسیدن به ساحل ارامش...و نیاز!

    خیلی شیرین بود...

     


    <      1   2   3      


    یادداشتهای پیشین

    شجاعت
    سندروم اردک چیست؟
    حرکت رو به جلو
    لحظه هایی که میگذرند
    سال 95...بدترین سال عمر
    خواب بابا
    روز تولد
    که ده ساله شدم اینجا
    سال پر مشغله
    مملکت جوگیر!
    به آرامی آغاز به مردن می‏کنی! اگر...
    عقاب و گردباد
    کله داغ!
    تغییر!
    [عناوین آرشیوشده]


     

    :: RSS ::
    ::ارتباط زنده با نویسندگان ::
    ::لوگوی هزاردستان::
    یک فنجان چای - هزاردستان
    :: نویسندگان هزاردستان::
    یک فنجان چای - هزاردستان
    مدیر وبلاگ : سینا[171]
    نویسندگان وبلاگ :
    ققنوس[6]
    راز همیشگی[10]

    شروع این وبلاگ شهریور ۱۳۸۴ دوران دانشجویی در شهر کویری یزد، یادش بخیر
    ::فال حافظ::
    اول نیت کرده بعد کلیک کنید

    ::لوگوی دوستان::
          

      
    ::لینک دوستان::
    پردیس
    وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
    بندیر
    همسفر مهتاب
    شیدایی
    سنگ صبور
    حسام سرا
    نگاهی به زندگی
    آبدارچی
    به وسعت دنیا

    راز سرگذشت من
    راز دل
    بوی یاس
    هواخاه توام جانا
    بیا دریا شویم
    توکای شهر خاموش
    عباس میرزایی
    مهندس موبایل
    بازی
    کجا چرا کجا
    سیب
    خاطراتچی
    یک فنجان چای داغ
    یک خراسانی
    گالری استاد فرشچیان
    بلاگ
    قاصدک شیرین
    جناب کارگردان
    سکوت سرد
    مسافر...
    لحظه ها خاطره اند
    منطقه ی 51
    نبض ؛ فتو بلاگ
    هفتادو تار
    مبلغ دینی
    یک خراسانی


    ::پیوندهای روزانه::
    این صدا،همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد ماند! [1575]
    درباره کنسرت دختر و پدر: مصاحبه با مژگان شجریان [1903]
    دانلود فونت نستعلیق برای ویندوز ایکس پی [257]
    دانلود مناجات ربنا و تلاوت قران استاد شجریان [7863]
    قطعه فیلمی زیبا از هم آوایی همایون و استاد [886]
    بنام پدر [1027]
    آهنگ قدیمی عشق پیری شجریان با لهجه مشهدی [3788]
    پاسخ شجریان به پرسشهای شما [733]
    نه!..اینجا خانه من است! [294]
    دست کارگردان 300درد نکند!! [293]
    ازدواج یعنی این!! [383]
    پخش زنده از حرم امام رضا(ع) [334]
    [آرشیو(12)]
    ::اشتراک::
     
    ::آرشیو::
    ::جستجوی وبلاگ::
     :جستجو
         
    Search Engine Optimization